جدول جو
جدول جو

معنی خون خرابه - جستجوی لغت در جدول جو

خون خرابه
(خَ بِ)
خونین کار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنکه پس از کشته شدن کسی انتقام وی را می گیرد یا قصاص قاتل را می خواهد
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ خَ بَ / بِ)
خانه خراب. خانه ویران. خانه مخروبه، دشنام گونه ای است که به خانه ای اطلاق میشود. چون: برو بابا این خانه خرابه این همه حرفها را ندارد
لغت نامه دهخدا
(گَ تَ)
دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در 70500 گزی جنوب خاوری مراغه و 32هزارگزی شمال خاوری شوسۀ شاهین دژ به میاندوآب. کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 106 تن است. آب آن از رود آجرلو تأمین میشود. محصول آن غلات، نخود و بزرک و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا